جدول جو
جدول جو

معنی بیضه خوار - جستجوی لغت در جدول جو

بیضه خوار
(اَ هََ)
خورندۀ بیضه. که تخم خورد:
بعنکبوت و کبوتر که پیش ترس شدند
همای بیضۀ دین را ز بیضه خوار غراب.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
هر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جیره خوار
تصویر جیره خوار
کسی که از دیگری جیره می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریزه خوار
تصویر ریزه خوار
کسی که خرده ریزۀ ته سفره را می خورد، کنایه از نیازمند، محتاج
فرهنگ فارسی عمید
(ژَ / ژُ)
شرابخوار. (آنندراج). شرابخواره. می خواره:
چون دل باده خوار گشت جهان
با نشاط و کروز و خوش منشی.
خسروی.
چو از می گران شد سر باده خوار
سته گشت رامشگر و می گسار.
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
(اَ طَ)
بوسه گیر. (فرهنگ فارسی معین) :
کند ترک می نرگس پرخمار
که از روی این گل شود بوسه خوار.
ملاطغرا (از آنندراج) ، جماعت مردم از یک خاندان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غوغای مردم و منه: بوش و بائش بطریق مبالغه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
دامن او گیر و از او جوی راه
تا برهی زین همه بوش و زمام.
ناصرخسرو.
چون گرگ در رمه آن بوش را به فنا آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول ص 58) ، طعامی است بمصر که از گندم و عدس ترتیب دهند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مرد شوریده اخلاط. (منتهی الارب) (از آنندراج). فریاد اختلاط مردمان: ترکتهم هوشابوشاً، یعنی درهم آمیخته و شوریده گذاشت ایشان را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ خَ تَ / تِ)
دانه خوار. مرغی که دانه خورد. مرغی که از دانه تغذیه کند، جوجه ای که بی یاری و کمک دانه برچیند
لغت نامه دهخدا
تصویری از میوه خوار
تصویر میوه خوار
حیواناتی که خوراک آنها میوه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوسه خوار
تصویر بوسه خوار
بوسه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیفه خوار
تصویر جیفه خوار
مرده خوار نسا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیره خوار
تصویر جیره خوار
آنکه از مخدوم خود جیره گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیره خوار
تصویر جیره خوار
((~. خا))
کسی که جیره دریافت می کند، مجازاً نوکر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
عاشبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
Vegetarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
végétarien
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vejetaryen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetarisch, Vegetarier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
wegetariański, wegetarianin
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
سبزی خور , سبزی خور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
নিরামিষভোজী , নিরামিষভোজী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
มังสวิรัติ , มังสวิรัติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
mlo wa mboga, mlaji wa mboga tu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
ベジタリアンの , 菜食主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
вегетаріанський , вегетаріанець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
素食的 , 素食者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
צמחוני , צִמְחוֹנִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
채식주의자 , 채식주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
вегетарианский , вегетарианец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
शाकाहारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariër
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
vegetarian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی